نگاهی به فساد سیستمی در حکومت پهلوی
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۳۲۹۰۵
همشهری آنلاین: در دوران سلطنت پهلوی دوم، از شخص شاه گرفته تا خاندان و بستگان و نیز دولتهای بر سر کار آمده و وابستگان آنها، همگی به چپاول اموال عمومی، رشوهخواری و اخاذی مشغول بودند. رشوهخواری، تصرف اموال و املاک عمومی، قاچاق موادمخدر، قمار و عیاشی تنها گوشهای از ویژگیهای خاندان پهلوی دوم است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رشوه؛ ضامن بقای دولت
رشوهخواری در رژیمپهلوی چنان در لایههای گوناگون حکومتی نفوذ کرده بود که به پدیدهای رایج در میان ردههای بالا و پایین دستگاه طاغوت تبدیل شده بود. امیرعباس هویدا، نخستوزیری که ۱۳سال بر مسند دولت تکیه زده بود، رشوهدادن را ضامن دوام و بقای دولت خود میدانست و هیچ ابایی از رشوهدادن و ترغیب اطرافیان و زیردستانش به رشوهخواری نداشت. هویدا در زمان تصدی پست نخستوزیری،بودجه محرمانه نخستوزیری را که بهدلیل افزایش قیمت نفت رشد چشمگیری پیدا کرده بود برای سرپوشگذاشتن روی ضعفهای حکومت بذل و بخشش میکرد. هویدا مبالغ هنگفتی را به دفاتر مخصوص شاه، ملکه مادر، ملکه، اشرف و حتی دیگر درباریان میداد تا با پرداخت این رشوهها اعتراضات به بیکفایتی و ضعفهای دولت را به حداقل برساند و مسند نخستوزیری را از دست ندهد.
تیمور بختیار
ثروت بیحد و حساب
تیمور بختیار، نخستین رئیس ساواک یکی از همان وابستگان رژیمپهلوی بود که با وجود فقر و نداری اولیه، درمدت کوتاهی پس از تصدی پست ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) به یکی از سرمایهداران بزرگ کشور با ثروتی بیحد و حساب تبدیل شد. درکتاب خاطرات فرح در اینباره آمده است: «یکی از راهها این بود که وی متمولین و ثروتمندان را بیجهت دستگیر میکرد و پس از تشکیل پرونده، ادعا میکرد که این افراد تودهای، مصدقی و یا اسلامگرا هستند، این ثروتمندان نیز برای رهایی از دست بختیار، رشوههای کلانی را به او میپرداختند.» او با همین روشهای نامشروع خیلی زود به میلیاردها تومان ثروت، جواهرات، خانهها و کاخهای مجلل در سعدآباد، تهرانپارس، الهیه، ایذه و خیابان بهار، سهام کارخانهها و شرکتهای متعدد و... رسید. همچنین تمام و یا بخش اعظم ۱۰پارچه روستا در بختیاری، گرگان، خوزستان و اصفهان، بخش دیگری از داراییهای او بود.
هژبر یزدانی
امپراتوری وسیع اقتصادی
یکی از چهرههای جنجالی و مشهور اواخر دوره سلطنت محمدرضا پهلوی، هژبر یزدانی بود که به واسطه وابستگی به جامعه بهائیت و ارتباطی که با دربار پهلوی داشت و با استفاده از رانتهای دولتی و خرید سهام شرکتهای مختلف تولیدی - صنعتی و کشاورزی، صاحب یک امپراتوری وسیع اقتصادی در کشور شد. فردوست نوشته است: «چند مورد از معاملات یزدانی را شخصا شنیدم. یک روز ابتهاج، مدیرعامل بانک ایرانیان به من تلفن کرد که از این پس در بانک ایرانیان سمتی ندارد و تمام سهام بانک و ساختمان و اثاثیه و وسایل آن به هژبر یزدانی فروخته شده است. یک روز هم سمیعی، رئیس بانک توسعه کشاورزی به من شکایت کرد که فرد بیتربیتی با دو گارد مسلسل بدون اجازه وارد دفتر کارم شده و گفته نامش یزدانی است و میخواهد سهام بانک، ساختمان و وسایل به او واگذار شود. سمیعی پاسخ داده که این امر منوط به اجازه وزارت کشاورزی و تصویب دولت است. یزدانی با خشونت جواب داده که ترتیب آن را میدهم....»
ابوالحسن ابتهاج در سایه اشرف
ابوالحسن ابتهاج، یکی دیگر از وابستگان دربار بود که شدیدا از سوی اشرف حمایت میشد. او که در ابتدا بانکدار بود و مدتی هم بهعنوان سفیر رژیم پهلوی در فرانسه گماشته شد، کسب و کار خانوادگیاش را با سفارش و حمایت اشرف راه انداخت. ابتهاج با پشتیبانی اشرف، رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور شد و با استفاده از رانتهای اقتصادی در زمره ۱۰ثروتمند بزرگ کشور قرار گرفت. او ۲برادر با نامهای احمد و غلامحسین داشت که یک شبکه فساد اقتصادی خانوادگی راه انداخته بود.
امیرهوشنگ دولو
سلطان خاویار ایران
امیرهوشنگ دولو، یکی از رشوهخواران بزرگ رژیم پهلوی بود؛ کسی که بهدلیل داشتن انحصار تجارت خاویار ایران لقب «سلطان خاویار ایران» را از مطبوعات غرب گرفت و بهعنوان دلال یا واسطه، خاویار در اختیار ریاحی که از آشنایانش بود، قرار میداد که در اروپا توزیع کند. دولو که نسبش به خانواده قاجار میرسید و از نزدیکان صمیمی محمدرضا بهحساب میآمد، از زمانی که به دربار شاه راه یافت، چنان محبوب محمدرضا شد که شاه تمام درخواستهای مطرحشده او را بلافاصله تصویب میکرد. همین رابطه ویژه با محمدرضا زمینه رشوهخواری او را فراهم کرد. مقامات لشکری و کشوری که هر کدام بهدنبال پست و مقام و کسب ثروت بیشتر بودند به دولو مراجعه میکردند او هم در قبال دریافت هدایای مناسب، به درخواستهای آنها رسیدگی میکرد.
نعمتالله نصیری
میلیونها سهم در کارخانهها
نعمتالله نصیری، رئیس ساواک، زیرسایه فعالیتهای سیاسی به تجارت مشغول بود. تا جایی که بسیاری بر این باور بودند که نصیری جز کسب مال و ثروتاندوزی نامشروع، دلمشغولی قابل توجه دیگری ندارد. نصیری با استفاده از موقعیت خود صدها هکتار از اراضی مردم را به زور تصاحب کرد و از آنجا که به کارهای ساختمانی و شهرکسازی هم علاقه خاصی داشت، گفته میشد در تهران ۸شرکت ساختمانی تاسیس کرده بود. مسعود بهنود در کتاب «از سیدضیا تا بختیار» درباره فساد اقتصادی او نوشته است: «نصیری ساواک را به ثابتی سپرد و خود مشغول تجارت شد و تنها نامی از او بر ریاست ساواک بود. در حقیقت دفتر رئیس ساواک، مرکز معاملات تجاری او و محل برگزاری جلسات هیأتمدیرههایی بود که نصیری در آنها عضویت داشت. دهها هکتار باغ، چندین شهرک در شمال و میلیونها سهم در کارخانه حاصل حضور ۲۰ساله او در شهربانی کل کشور و ساواک بود.»
«فخرالدین عظیمی» استاد دانشگاه آمریکا
عاملان رانتهای دولتی
فخرالدین عظیمی، استاد دانشگاه «کنتیکت» در کتابی با عنوان «بهدنبال دمکراسی در ایران» که توسط دانشگاه هاروارد آمریکا به زبان انگلیسی منتشر شد، عاملان اصلی فساد دولتی در ایران را بسیاری از اعضای دودمان پهلوی معرفی میکند. نویسنده با اشاره به بیتوجهی محمدرضا پهلوی به مسئله فساد گسترده در دربار مینویسد: «مشکل ناخوشایندی که رژیم (پهلوی) هیچوقت توان مقابله یا حتی اظهارنظر علنی درباره آن را نداشت، فساد دربار سلطنتی بود. بسیاری از اعضای خاندان پهلوی خودشان عاملان اصلی فساد بودند، که خود آن (فساد) نیز اغلب شکلهای مهارنشدنی بهخود میگرفت. آنها (اعضای دربار) نهتنها در انواع متعددی از شرکتهای خصوصی سودآور شریک بودند بلکه بهطرز محسوستری خودشان را از طریق نفوذی که بر مدیریت شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی داشتند، ثروتمندتر کرده بودند.» این استاد دانشگاه آمریکایی با بیان اینکه فساد در رژیم پهلوی به یک فعالیت نهادینهشده و رسمی در ادارات دولتی تبدیل شده بود، توضیح میدهد: «در دهه۱۹۷۰ همهگیری فساد در سطوح بالای (مملکت)، که از دید ناظران خارجی بسیار شایعتر از هر مکانی در خاورمیانه بود، کاملا برخلاف هدف ادعایی رژیم مبنی بر اصلاح دولتی بود... با وجود اتخاذ تدابیر متعدد ضدفساد، سفارتخانه آمریکا در سال ۱۹۷۳ (۱۳۵۲) گزارش داد که تمام آن طرحها بیفایده بودند.»
پروفسور «خوان خوزه لینز» جامعهشناس اسپانیاییبنیاد پرورشدهنده فساد
پروفسور«خوان خوزه لینز»، جامعهشناس اسپانیایی و استاد دانشگاه ییل در آمریکا، در کتاب «رژیمهای سلطانی» با همکاری هوشنگ شهابی تأکید میکند که فساد در رژیم پهلوی بهصورت رسمی و دولتی درآمده و نهتنها مقامات بلکه سازمانهای دولتی را هم دربرگرفته است. در این کتاب با اشاره به نهادینه شدن فساد دولتی در حکومت پهلوی دوم، از گزارشهای سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) اینگونه نقلقول شده است: «بوستاک و جونز متفقالقول اعلام کردند بنیاد پهلوی، اسماً یک بنیاد خیریه بود، رسماً پرورشدهنده فساد بود... با این حال، این فقط «نوک کوه یخ» فساد رسمی و سلطنتی در داخل و خارج ایران بود. یکی از گزارشهای سیا در نیمه دهه۱۹۷۰، دربار سلطنتی را «مرکز گمراهی و تباهی، فساد و نفوذ غیرقانونی» توصیف میکرد.» گزارش سیا در سال۱۹۷۶میلادی (۱۳۵۵شمسی) افشا کرد که شاهزاده اشرف، خواهر دوقلوی شاه، «شهرت افسانهای از فساد مالی» داشته و تأکید میکرد که شهرام، پسر او نیز یک دلال بود که داراییهایی در حدود ۲۰شرکت داشت و برخی از آنها بهعنوان پوششی برای قمارهای تجاری غیرقانونی اشرف فعالیت میکرد.» پروفسور لینز درباره فراگیر بودن فساد دولتی و رانتخواری در بین اعضای خاندان سلطنتی مینویسد: «شهبانو، برادران و خواهران شاه و دیگر بستگان او، همگی کالاهایی را (شامل سرمایه برای ماجراجوییهای تجاری خود) وارد کردند بدون اینکه تعرفههای گمرکی را بپردازند. آنها حتی برای دیگران در بخشخصوصی نیز چنین معافیتهایی را فراهم میکردند. به تبع آن، مقامات دربار نیز در این مسئله دخیل میشدند و دیگر مصادیق عملی فساد را هم انجام میدادند.»
حسین فردوست، نویسنده
بیتوجهی محمدرضا به حیفومیل اموال دولتی
حسین فردوست، نویسنده کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، در سالهای حضورش در دفتر ویژه اطلاعات و بازرسی شاهنشاهی با هزاران مورد اختلاس در سطح مقامات عالیرتبه کشور آشنا بود. او در کتابش نوشته است: «در دوران مسئولیتم در بازرسی متوجه شدم که اصولا موارد سوءاستفاده و حیفومیل نهایت ندارد. در دوران ۱۳ساله نخستوزیری هویدا همه میچاپیدند و هویدا کاملا نسبت به این وضع بیتفاوت بود. درصورتی که یکی از مهمترین وظایف رئیس دولت جلوگیری از فساد و حیفومیل اموال دولتی است. در هیچ زمانی به اندازه دوران هویدا فساد گسترده نبود و او چون جلبرضایت محمدرضا را میطلبید نمیخواست کسی را از خود ناراضی کند و به همین دلیل نیز صدارت او طولانی شد. من هر ۲ماه یکبار از طرف افسر دفتر ویژه که مسئول پیگیری پروندهها بود، پیشرفت کار را سؤال میکردم. اصلا پیشرفتی وجود نداشت و صفر بود، همه پروندهها طبق دستور شفاهی نخستوزیر به وزیر دادگستری، رسیدگی نمیشد و محمدرضا نیز اهمیتی به این امر نمیداد و از نظر او بیایراد بود.»
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: جشنواره فیلم فجر پهلوی سیاست خارجی فساد استاد دانشگاه نخست وزیری رژیم پهلوی رشوه خواری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۳۲۹۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی چیست؟
شروع زمانسنج هجری خورشیدی روز جمعه «۱ فروردین سال ۱ هجری خورشیدی» (۲۹ شعبان ۱ سال قبل از هجرت) مطابق با ۱۹ مارس ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولینی) و ۲۲ مارس ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) است. البته روز اول سال یک هجری خورشیدی (از ۱ فروردین تا ۲۴ شهریور) ۵ ماه و ۲۴ روز قبل از هجرت پیامبر (کمتر از یک سال) است.
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی
سال، فصلها، ماهها و روزهابه گزارش بیتوته، این زمان سنج از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه تشکیل شدهاست و طبق زمان سنج جلالی ابتدای آن اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی است. با این فرق که مبدأ آن هجری است. طراحان زمان سنج جلالی، گروهی ریاضیدان و اخترشناس بودند که نامدارترین آنها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود.
اینها به سفارش ملکشاه سلجوقی و با اصلاح زمان سنج یزدگردی به این زمان سنج جدید دست پیدا کردند. زمان سنج جلالی با حفظ شروع و طول سال با تغییر مبدأ، اسامی و طول ماهها در قالب زمان سنج هجری شمسی برجی درآمده و باز با تغییراتی در طول ماهها ضمن تنوع اسامی آنها، عنوان تقویم هجری شمسی پیدا کرد.
این تقویم بر پایه سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است؛ که سال تقویمی آن ۳۶۵ و ۳۶۶روز (کبیسه) میباشد.
هر سال دارای ۴ فصل با نامهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان است و هر فصل ۳ ماه دارد و هر ماه تقریباً ۴ هفته و هر هفته ۷ روز با نامهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه (آدینه) دارد. هر سال با ۱ فروردین و فصل بهار شروع میشود.
بلندترین روز سال در ۱ تیر و بلندترین شب سال در شب یلدا (از غروب ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در ۱ دی) اتفاق میافتد. طول ماههای این زمان سنج در طول تاریخ و در کشورهای گوناگون فرق داشته است، اما از حدود سال ۱۳۴۸ در ایران و افغانستان طول ماهها یکسان است.
طول ماهها در نیمه اول سال ۳۱ روزه و در نیمه دوم سال ۳۰ روزه است با این تفاوت که ماه پایانی (اسفند) ۲۹ روزه است و فقط در سالهای کبیسه ۳۰ روز خواهد داشت.
نام ماههای دوازدهگانه پارسینام ماههای دوازدهگانه پارسی تماما برگرفته از متون کهن زردشتی است که ریشه در اعتقادات و باورهای این آیین دارد.
- فروردین نام اولین ماه فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین (فرورتن) و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. فروردین شکل تغییر یافته واژه فروهر است به معنای نیروی پیشرو. فروردین جمع مؤنث واژهی فرورتی در حالت اضافی است و به معنی فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است. پس «ین» علامت نسبت نیست.
- اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا به آن، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت گویند. مرکب از دو جزء است: اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس. دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و واژهی مرکب به معنی بهترین راستی است.
در کل به معنی بهترین راستی است و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمهای است مرکب از دو بخش: بخش اول هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. دوم تات که پسوند است برای اسم مونث، پس هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. به معنی تندرستی نیز آمده و نیز نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی گفته میشود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند میشود و کشتزارها سیراب میشود. تیشتر را در زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند. هر زمان تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران میدهد. تیر نام ستارهای در آسمان هم هست.
- امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمهای است مرکب از سه بخش: اول ا، ادات نفی به معنی نه، دوم مرتا به معنی مردنی و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. مرداد نام آخرین امشاسپند هم میباشد. نام این ماه اشتباه مرداد تلفظ میشود که باید امرداد خوانده شود.
- شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور میدانند. کلمهای است مرکب از دو بخش: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و بخش دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن و ئیریه یعنی منتخب و آرزو شده و در کل یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده.
این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور به معنی بهترین شهریاری یا مدینه فاضله، فرشتهای موکل بر آتش و موکل بر همه فلزات و تدبیر امور و مصالح و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم آمده است.
- مهر (پیوستن با مهربانی). نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است. در اسطورههای ایرانی گرما و نور خورشید را ایزد مهر میدانستند. در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، و در پهلوی میتر، و در فارسی مهر گفته میشود، که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. مهر به معنای محبت ومهربانی هم آمده است.
- آبان نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه است. آبان (آبها (در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته میشود. در اوستا بارها آپ به معنی فرشته نگهبان آب استفاده شده و همه جا به صورت جمع آمده است. کلا جلوههای طبیعی سودمند نزد ایرانیان خیلی ارجمند است پس بعضی روزهای ماه به نام مظاهر طبیعی نهاده شده است. در این ماه از سال به طور معمول باران میبارد. آبان، در زمان سنج باستانی شروع زمستان بزرگ بوده است.
- آذر نام ماه نهم از سال خورشیدی و نام روز نهم از هر ماه است. آذر (آتش (در اوستا آتر و آثر، در پارسی باستان و پهلوی آتر و در فارسی آذر میگویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریائیان (هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت میدادند. آفتاب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار میگیرد. سرما در این ماه به اندازهای است که باید آتش روشن کرد.
- دی نام دهم از سال خورشیدی است. در بین سی روز ماه، روزهای هشتم، پانزده و بیست و سوم هم به دی (آفریدگار، دثوش) موسوم است. برای این که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد میپیوندند، یعنی هشتمین روز ماه را دی به آذر، نام روز پانزدهم، دی به مهر و نام بیست و سومین روز هر ماه دی به دین بود. دی (دادار، دانای آفریننده) در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده، دادار و آفریدگار است و بیشتر صفت اهورامزدا است و آن از مصدر دا به معنی دادن و آفریدن است. در خود اوستا صفت دثوش (=دی) برای تعیین دهمین ماه استفاده شده است. دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.
- بهمن نام یازدهم از سال خورشیدی و نام روز دوم از هر ماه است. بهمن (منش نیک (در اوستا وهومنه، در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمهای است مرکب از دو بخش: وهو به معنی خوب و نیک ومند از ریشه من به معنی منش است؛ بنابراین یعنی بهمنش، نیک اندیش و نیک نهاد. بهمن نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم هست.
- اسفند نام دوازدهم از سال خورشیدی و نام روز پنجم از هر ماه است. اسفند (آرامش افزاینده، پارسایی مقدس (دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به اختصار سپندار و اسفند گفته شده است. اسفند یا سپنتا آرمیتی، آرامشی است که از عشق و ایمان سرچشمه میگیرد. در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث) به کار برده شده است.
پس در اسطورههای ایرانی این امشاسپند نگهبان زن و زمین محسوب میشده است. در بندهشن آمده که زن نیک مانند زمین نیک سختیها را میگوارد و بر شیرین میدهد. از این روی جشن اسپندگان (۲۹ بهمن ماه امروزی) مخصوص زنان بوده است. در این روز مردها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی میکردهاند. اسفند به معنای فروتنی هم هست و نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.